تو رئیس من نیستی!
دختر کوچک من، در سن ۵ سالگی، به سختی در زمان مشخص شده به رختخواب میرفت و سرانجام یک روز تصمیم جدی برای سرپیچی از من گرفت. شب هنگام وقتی او را به رختخواب بردم، چند دقیقه بعد به اتاق ما آمد و نمیخواست که در اتاق خودش باشد. من اصرار کردم که به اتاقش برود و بخوابد. اما او در حالی که گریه میکرد با لحنی انتقام جویانه گفت: “شما رئیس من نیستید! ” من به سختی میتوانستم جلوی خندهام را بگیرم، زیرا این نافرمانیاش بطرز شگفت آوری بزرگتر از سنش و به گونهای شعاری بود.
من سعی کردم به آرامی جواب او را بدهم و او را به اتاق خوابش هدایت کنم. به او گفتم “من مسئول حفظ امنیت شما هستم و همچنین به شما کمک میکنم که به درستی رشد کنید، بدین معنی که من باید الان مطمئن شوم یک خواب شبانه خوب و کامل داشته باشید نه بیشتر…”
شاید شما نیز بارها با فرزندتان چنین بحثی را کرده باشید.
آلن نویسنده این مقاله میگوید: من با دخترانم یک رابطهی شخصی و کاملا توافقی با خودشان دارم. تا بتوانیم بعنوان دو بالغ خوشحال، محترم، و الهام بخش با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. و چنین رابطهای نیاز به آموختن موارد مفیدی چون: خرد در زندگی، مدل سازی نقش و گاهی رفتارهای تحمیلی دارد. ما هر دو رئیس هستیم. ما گاهی میتوانیم باهم مثل دوستهای صمیمی باشیم. ولی من همیشه معلم و مربی آنها هستم. و محافظت از آنها را فراموش نمیکنم.
حتی اگر خودمان نخواهیم ما مسئول کودکانمان هستیم. به نظر میرسد بسیاری از والدین این مسئولیت را نمیخواهند. من متوجه شدم که به دلایل مختلف (تلاش برای خونسرد بودن/ خوب بودن / پشت گوش انداختن مسائل، شاید تنبلی، شاید مخالفت با افزایش تعداد زیادی از قوانینی که خودشان وضع کردند)، بسیاری از والدین با فرزندان خود با روشهای مختلف و متضادی ارتباط برقرار میکنند. من در مورد زمانی که میتوانند با موبایل وقت بگذرانند، زمان خواب، خرید، انتخاب نوع غذا و… صحبت میکنم. اگر اجازه بدهیم که کودکان درباره تمام مسائل خود تنهایی تصمیم بگیرند؛ معمولا منجر به نتایج ضعیف برای خود کودک میشود.
طبق گفتهی دیانا بامریند، یک روانشناس رشد در دانشگاه کالیفرنیا، سبک والدین آسان گیر منجر به رفتار بدون فکر، خودپسندی و غرور و مهارتهای اجتماعی ضعیف درکودکان میشود. دیانا، یکی از محققان برجسته در این موضوع، سبک والدین ایده آل را “توانا و با اقتدار” توصیف میکند، یعنی والدینی که نه بیش از حد آسان گیر و نه بیش از حد کنترل گرا هستند. پدر و مادر توانا و با اقتدار در روابط خود با کودکان داری قوانین روشن و انتظارات بالایی هستند. در حالی که همچنان با کودکشان بصورت گرم و حمایتی رفتار میکنند و برای استقلال فرزندشان ارزش قائل میشوند. اگر بتوانیم این کار را برای فرزندانمان انجام دهیم، طبق تحقیقات آنها اعتماد به نفس بیشتر، مهارتهای اجتماعی و عملکرد تحصیلی بهتری خواهند داشت.
سبک ایده آل، به عبارت دیگر، حرکت در یک مسیر متعادل است که در آن ما در حال کنترل هستیم، اما استقلال کودک را نیز پرورش میدهیم. اما استقلالی که ما به آنها میدهیم دقیقا همان چیزی نیست که ذهنهای کوچک آنها از ما میخواهد. بچهها ممکن است خوشحالتر شوند؛ اگر آزادی که خودشان میخواهند را به آنها بدهیم. اما در واقع دنیا برای آنها کاملا نا امن است ما باید از آنها محافظت کنیم.
مغز کودکان وظیفهای برای تلاش به تصمیم گیری بهتر برای خودشان ندارد. طبق گفتههای پیشگام توسعه روانشناسی کودک، ژان پیاژه؛ از سن ۲ تا ۷ سالگی، یک کودک به طور طبیعی درگیر خودخواهی و تفکر جادویی و بلندپروازانه است. او معتقد است که میتواند با افکار خود جهان را تحت تأثیر قرار دهد، اما هیچ تفکر انتقادی ندارد. از حدود ۸ تا ۱۱ سالگی، بچهها تمایل دارند به طور فعال قوانین، محدودیتها و مرزها را دنبال کنند – اما قوانینی که والدین و معلمان برایشان تعیین میکنند نه خودشان؛ آنها میخواهند که بزرگسالان مرزهایی را برایشان مشخص کنند و آنها به راحتی در این مسیر حرکت کنند.
به طور معمول، پس از ۱۱ سالگی، تفکر انتقادی پدیدار میشود. دخالت واقعی در قواعد و محدودیتها میتواند به طور موثر در این سنین شروع شود، اما حتی نوجوانان نیاز به اطمینان دارند و شما همیشه باید آنها را در جهت درست هدایت کنید.
ما همچنین میدانیم که زندگی واقعی پر از نقش است –نقشهای قانونی، اجتماعی، اخلاقی و یا فقط با ادب بودن – یا ما آنها را به فرزندمان آموزش میدهیم و یا در نهایت آنها مستقیما و در محیطهایی با عشق و حمایت کمتر آنرا آموزش میبینند؛ مثل زمین بازی، دفتر کار، در مقابل یک قاضی یا در دفتر رئیس حرفهای خود. مسئول بودن به این معنا نیست که ما نیاز داریم که همهی رفتارهای کودک را کنترل کنیم یا با او نامهربان باشیم.
ما باید تا حد زیادی آزادی شخصی همراه با عشق و محبت عمیق و انگیزه به او بدهیم. اما ما همچنین باید در این ارتباط در موضع بالاتری قرار بگیریم، و آنها را به سوی موفقیت هدایت کنیم. رئیس بزرگ و مربی خوبی برای بچه هایتان باشید. به آنها فرصتی برای توسعه، رشد و درخشش بدهید. همیشه پشت آنها باشید و هرگز آنها را از خود دور نکنید. به آنها نشان دهید که رئیس کسی است که از راههای مختلفی مراقب شماست.
منبع: CNN