اختلال وسواس جبری چیست؟
اختلال وسواس جبری چیست؟
اسکات بی، یک روانشناس بالینی در مرکز بهداشت روان کلولند، میگوید: اختلال وسواس جبری یا ((Obsessive-Compulsive Disorder (OCD) یک وضعیت چالش برانگیز است که میتواند توانایی بعضی افراد مبتلا به آن را برای مدیریت زندگی روزمره خود و ارتباطات اجتماعی از بین ببرد. این بیماری مزمن و طولانی مدت شامل: تجربهی افکار مزاحم و ناخواسته، اضطراب تحریک کننده، انجام اقدامات تکراری یا افکار تکراری برای کاهش اضطراب میشود.
طبق نظر انجمن اضطراب و افسردگی آمریکا، OCD بر میلیونها نفر از مردم ایالات متحده تاثیر میگذارد و سبب کاهش ارتباط بین این افراد با جامعه میشود. حدود ۱٫۲٪ بزرگسالان در ایالات متحده از OCD رنج میبرند؛ اما تخمین زده میشود که بیش از ۳ میلیون نفر این اختلال را داشته باشند. زنان نسبت به مردان بیشتر تحت تأثیرOCD قرار دارند. با این حال، پسران بیشتر در دوران کودکی مبتلا به این اختلال میشوند.
شما می توانید لیست بهترین پزشکان اعصاب و روان را در سایت پزشک برتر ببینید.
علائم اختلال وسواس جبری
میرا ماندز، روان درمانگر مجاز خدمات بهداشت روان در مرکز توسعه کودک و خانواده سنت جانها در سانتا مونیکا، کالیفرنیا میگوید: علائم اختلال وسواس جبری در افراد متفاوت است. اختلال وسواس جبری از دو کلمهی مهم تشکیل شده که علائم آن را تعریف میکند، این دو کلمه شامل: وسواس و اجباری بودن آن است.
“وسواس به عنوان فکرهایی که در ذهن باقی میماند و تکرار میشوند، تعریف شده، به صورت ناگهانی تجربه میشوند. افراد با این اختلال به عنوان فردی که ناخواسته به مسائل مختلف و متفاوتی فکر میکند شناخته میشود.” “اجباری نیز رفتارهایی هستند که به صورت تکراری، مداوم و با جدیت اجرا میشوند.”
علائم اختلال وسواس اجباری به صورت زیر دسته بندی میشوند:
- نشانههای وسواس
- افکار مزاحم ماندگار و تکراری.
- افکار مهیب و ترس آور
- پیش بینیهای مضطرب کننده.
- باورها و انتظارهای غلط و پیش بینیهای منفی.
- احساس نگرانی که به دلیل افکار ناخوشایند، نامطلوب و مزاحم ایجاد میشود.
- احساس ضعف برای کنترل پیش بینیهای نگران کننده و منفی.
- ناتوانی در تغییر افکار منفی و نگران کننده.
- شک به خود و بیاعتمادی به افکار و اعمال.
علائم جبر (اجبار)
- پایبندی به قوانین غیرمنطقی و تحمیلی خود که در تلاش برای مدیریت اضطراب انجام میشود.
- رفتارهای تشریفاتی و انجام آیین خاص.
- انجام برخی کارها به صورت مکرر؛ مثل: کنترل کردن، تعمیر، مرتب کردن یا تمیز کردن.
- انجام وظایف با یک دستور خاص، شمارش دقیق و نیاز به پیروی از یک الگوی سازمانی دقیق.
- انجام مراحل تکراری
- ناتوانی در جلوگیری یا متوقف کردن رفتارهای تکراری، با وجود تمایل به انجام ندادن آنها.
وسواسهای معمول
اسکات میگوید، اینها موارد خاصی از ناراحتی وسواسی مرتبط با اختلال وسواس اجباری هستند:
- ترس از آلودگی و کثیفی
- وسواسهای جنسی ناخواسته
- نگرانی بیش از حد درمورد کارهای درست و غلط
- ترس از آسیب رساندن به خود و دیگران.
- ترس غیرمنطقی از حشرات کوچک در محل خواب.
اجبارهای رایج
اجبارهای رایج خاص اختلال وسواس جبری عبارتند از:
- انجام اعمال تشریفاتی یا با آیین خاص، مانند: شستشوی بیش از حد و مکرر دستها.
- تمیز کردن بیش از حد.
- رفتارهای به شدت کنترل کننده (بازرسی قفل دربها و پنجرهها).
- پرسیدن مکرر نظر متخصصین مراقبتهای بهداشتی و درمانی در مورد موضوعات مختلف تا به اطمینان کامل برسند.
- تغییر مکان اشیاء به منظور قرار دادن آنها در یک نظم خاص.
- رفتارهای وسواسی مرتبط با شمارش کردن، مانند: شمارش حروف، کلمات یا اتومبیلها در بزرگراه.
علل اختلال وسواس جبری
هیچ دلیل کاملا مشخصی برای اختلال وسواس جبری وجود ندارد. برخی تحقیقات نشان میدهد که یک عنصر ژنتیکی در ابتلا به این اختلال نقش دارد. به طور کلی این اختلال به احتمال بیشتر به دلایل سابقهی خانوادگی یا ژنتیکی به وجود میآید. اگر فردی از اعضای درجه یک فامیل شما مانند (والدین یا خواهر و برادرها) مبتلا به این اختلال باشند، بیشتر احتمال دارد که این علائم در شما نیز ظاهر شود. تحقیقات نشان میدهد؛ افرادی که اضطراب و یا افسردگی دارند خطر ابتلا به علائم اختلال وسواس جبری در آنها بالاتر است. همچنین تحقیقات نشان داده است که افرادی که یک آسیب شدید یا سوءمصرف برخی مواد را تجربه کردهاند؛ ممکن است علائم اختلال وسواس جبری را نشان دهند.
در صورت آسیب شدید، اختلال وسواس جبری ممکن است به عنوان مکانیسمهای مقابلهای، عملکردی، سازگاری یا واکنشی، به وجود بیاید. که فرد برای مدیریت استرس و اضطراب مرتبط با تجربه تروما و یا آسیب خود بکار گرفته است.
تشخیص اختلال وسواس جبری
بنیاد بین المللی اختلال وسواس جبری میگوید: اختلال وسواس جبری تنها توسط یک درمانگر آموزش دیده تشخیص داده میشود. در ارزیابی بیمار، یک درمانگر به دنبال این خواهد بود که آیا بیمار:
- وسواس دارد.
- درگیر رفتارهای اجباری است.
- و این که آیا این وسواس و اجبار، زمان زیادی از فرد میگیرد و او را از انجام فعالیتهای مهم، مانند: کار، رفتن به مدرسه یا صرف وقت با دوستان دور میکند.
درمان اختلال وسواس جبری
هیچ درمانی برای اختلال وسواس جبری وجود ندارد، اما درمانهایی وجود دارد که میتواند به شما در درمان علائم کمک کند.
در اینجا درمانهایی که برای اختلال وسواس جبری انجام میشود، آورده شدهاند:
- درمان از راه مواجهه
درمان از راه مواجهه با اختلال خود یک نوع درمان شناختی رفتاری و یا گفتار درمانی است. بر طبق گفتهی بنیاد بین المللی اختلال وسواس جبری این درمان یک نوع روان درمانگری انتخابی برای درمان اختلال وسواس جبری است .در این نوع درمان، بیماران مبتلا به اختلال وسواس جبری در موقعیتهایی قرار داده میشوند که به تدریج در معرض وسواسهای خود قرار میگیرند و از آنها خواسته شده میشود که به اجبارهای فکری خود عمل کنند که به طور معمول باعث اضطراب و پریشانی آنها میشود. در این روش درمانی بیمار تمام وسواس و اجبارهایش را توصیف میکند. و بیمار و درمانگر با کمک هم یک لیست از وسواسهای جبری بیمار تهیه میکنند. درمانگر از بیمار میخواهد تا یک شرایطی را به وجود آورد، که او را به آن ترس خاص برساند. به عنوان مثال، اگر بیمار به طور معمول دستهایش را بلافاصله پس از دست زدن به دستگیره در بشوید، درمانگر از فردی که تحت درمان قرار میگیرد، میخواهد قبل از شستن دستهایش مدتی صبر کند. طبق گفتهی بنیاد بین المللی اختلال وسواس جبری، با گذشت زمان، این تظاهرات تدریجی و واکنش تاخیری منجر به ایجاد ترسهای با شدت کمتر و وسواس کمتر در مورد میکروبها میشود. این نوع درمان اثبات شده است و برای بسیاری از بیماران بسیار موثر بوده است، هر چند که در افراد مبتلا به اختلال وسواس جبری ناراحتی و رنج زیادی ایجاد میکند. این کار به بیمار کمک میکند تا با این احساس ناراحتی، بدون اصلاح وضعیت خود بدون استفاده از آیینهای بیش از حد وسواسی و مکرر مواجه شود. این روش اجازه میدهد تا مغز به تنهایی وضعیت خود را بهبود بخشد.
- درمان از راه تصور مواجهه
برای بیمارانی که ممکن است از درمان بصورت مواجههی واقعی امتناع ورزند، مواجهه خیالی، که همچنین به عنوان تجسم شناخته میشود؛ می تواند جایگزین مناسبی باشد. در این روش، درمانگر یک سناریو ایجاد میکند که ممکن است موجب اضطراب بیمار شود. به عنوان مثال، اگر بیمار در حین راه رفتن در راهرو، باید حتما از الگوی “کامل” خود استفاده کند، درمانگر یک الگوی متفاوت از راه رفتن برای چند دقیقه هر روز در ذهن بیمار ایجاد میکند. درمانگر از بیمار میخواهد در طول تمرین سطح اضطراب خود را ثبت کند. با گذشت زمان، بیمار با ناراحتی خود بیشتر آشنا میشود و بیشتر به درمان از راه مواجهه تمایل پیدا میکند.
- آموزش معکوس عادتها
این درمان شامل مجموعهای از تکنیکها، یعنی:”آموزش آگاهی، معرفی یک پاسخ رقابتی، حمایت اجتماعی، تقویت مثبت” و اغلب تکنیکهای آرام سازی است. به عنوان مثال، آموزش آگاهی میتواند از بیمار که عادت خاص یا تیک دارد، بخواهد آن را در مقابل آینه انجام دهد، که سبب تمرکز بر احساس بدن و آن عضله خاص میشود و در عین حال درگیر آن رفتار، شناسایی و ضبط آن عادت یا تیک وقتی که اتفاق میافتد، میشود. این تکنیکها آگاهی از نحوه و زمان تحریک را افزایش میدهد و موجب میشود که یک فرد بتواند در آن عادت مداخله و تغییر ایجاد کند. بیمار و درمانگر با هم همکاری میکنند تا راههایی برای “بیرون آمدن از آن تحریک” پیدا کنند و مانع از بروز تیک شوند.
- درمان شناختی
درمان شناختی، نوعی گفتگو درمانی است. و به بیمار کمک میکند تا متوجه شود که مغز وی پیامهای خطایی را ارسال کند. درمانگر میتواند به فردی که اختلال وسواس جبری دارد، کمک کند که چنین پیامهایی را شناسایی کرده و راههای جدیدی را برای پاسخ به کنترل وسواسها و اجبارهایش ایجاد کند.
منبع: msn
6 نظرات
سلام.خواستم بابت وبسایت خوبتون ازتون تشکر کنم و امیدوارم باعث ایجاد انگیزه براتون بشه
سپاس
وبسایت خیلی خوبی دارید مطالب خوبی در آن بارگذاری شده است
متشکرم
متشکرم از مطالب خیلی خوب و مفیدتون
سپاس